خب ما جفتمون هر روزی که بلند میشیم میگیم خب روز تازه است، پس حال و هوای تازه میخواد. این نگاه باعث شد وقتی به هم رسیدیم این حسرو در هر دوی ما تقویت کنه. و چون سلیقههامون مشکلپسند بوده باعث میشد ما جز راضیکردن خودمون، مجبور باشیم یه سلیقه سخت دیگه رو هم راضی کنیم.
برخی از کارهایتان با اولین باری که مخاطب گوش میدهد در ذهناش حک میشود.یعنی حتی اگر آدم کلیت اثر را دوست نداشته باشد اما باز هم ناخودآگاه با خود زمزمهمیکند. زمانی که کاری را آماده میکنید به این مساله فکر میکنید؟
بنیامین: پاپ به نظر من همین است به اصطلاح باید بره توی مخ مردم. باید وقتی کاری را اجرا میکنید به این فکر کنید که این موسیقی مدام در ذهن مخاطب اجرا میشود بهاین ترتیب تیراژ ایجاد میکنید. یعنی یک آدم ضربدر چند بار کپی و چند بار گوش دادن و اینکه قرار است این آدم وقتی با آدمهای دیگر مواجه میشود آنقدر کار در ذهناش نشسته باشد که خودش نقش تبلیغی برای کار داشته باشد.
فرید جان شاید بخشی از بار این اتفاق روی دوش کلمات تو باشد شاید جالب باشد کهمخاطبانتان بدانند تو اول متن را مینویسی یا روی ملودی کار میکنی؟
فرید احمدی: هر دو. گاهی اوقات من چیزی نوشتم و دادم بنیامین که از روی آن ملودی بسازد یا برعکس بعضی مواقع هم اتفاقات جالبی برای ما میفتد مثلا آنکه پیش آمده من ترانهای نوشته باشم و بنیامین هم ملودیای ساخته باشد بعد وقتی بههم میرسیم، بنیامین میگوید فرید این ملودی را گوش کن و من میبینم ترانهای که اخیرا گفتم، دقیقا روی ملودی بنیامین مینشیند.